مردی از موسیقی ایران که غم‌هایش در آلمان دفن شد

ساخت وبلاگ

برترین‌ها: او را می‌شود با "میخونم آخ که دیگه فرنگیس" به خاطر آورد، یا با "بهار من گذشته شاید"، یا آن قطعه‌ی پر از اندوهی که برای فیلم "پنجره" خواند، هر چه که بود آن‌قدر حیاتش متفاوت بود که در موسیقی ایرانی یادش ماندگار شده است.

عماد رام، مردی که در گذر تاریخ اهمیت بیشتری پیدا کرد، این را می‌شود از خلال کارهایی که از او بازخوانی شد در تمام این سال‌ها، مثلا آن چه که ناصر عبداللهی خواند: "دل من یه روز به دریا زد و رفت". عماد رام البته در مقام آهنگساز هم به یادماندنی بود و ماند، برای رامش، گوگوش، عارف، داریوش و... آهنگ ساخت. آه که در جهت‌گیری سیاسی، خصوصا در اواخر عمر به خطا رفت و باید سعی کنیم او را با کارنامه هنری‌اش به خاطر بیاوریم، مطلب پیش رو به بهانه زادروز او است.

مردی از موسیقی ایران که غم‌هایش در <a href='/last-search/?q=آلمان'>آلمان</a> دفن شد

عماد رام آهنگساز، نوازنده و خواننده و پایه‌گذار اجرای سبک به خصوصی از آهنگ‌های محلی شمال ایران بود. نغمه فلوت عماد رام برای نخستین بار از طریق برنامه موسیقی رادیو ارتش در اوسط دهه سی به گوش شنوندگان رسید. در آن زمان عماد رام جوانی بود که به تازگی از ناحیه گرگان به تهران آمده بود. و ضمن تنظیم چند آهنگ توسط سرهنگ حسینی موسیقی شناس و مسئول برنامه موسیقی به رادیو راه یافت.

او بعدها در وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد و در تلویزیون ثابت پاسال با همکاری خاطره پروانه به اجرای واریته‌های نمایشی چون پیر چنگی پرداخت. در همین دوران بود که صدای بم و لطیف او مورد توجه قرار گرفت. عماد رام بعدها آهنگ‌هایی نوشت و تنظیم نمود که با شعرهایی از علیرضا میبدی و تورج نگهبان توسط خود او با صدایی به یاد ماندنی اجرا شد.

صدای استاد عماد رام در فیلم پنجره

او هنرمندی بود که ناچار به جلای وطن شد و بعد از بیست و اندی سال زندگی در غربت درگذشت. عماد عاشق کار هنری خودش بود و متاسفانه هیچ وقت امکان انجامش را پیدا نکرد و یا علاقمند بود این کار را اگر می‌کند در ایران یا بر صحنه‌های ایران باشد برای نسل جوان ایران باشد. عماد رام یکی از شخصیت‌های بزرگ موسیقی ماست. یک نی نواز برجسته بود.

مردی از موسیقی ایران که غم‌هایش در آلمان دفن شد

عماد رام از معدود موسیقیدانان معاصر ایران بود که هنرهای آهنگسازی، شاعری، نوازندگی و خوانندگی را یکجا داشت و یادآور بزرگانی هم‌چون عارف و شیدا بود. اینها تمامی هنر عماد رام نبودند، چرا که آثار تصویری او از جمله، «پیرچنگی» است که خود عماد رام در آن در نقش یک پیرمرد چنگ می‌نواخت. «تنهایی»، «ویرانه» و «بیا تا گل برافشانیم» نیز از دیگر آثار این هنرمند بزرگ به‌شمار می‌آیند. یکی دیگر از ابتکارات هنری عما درام تابلوهای موزیکالی بود که وی در آنها هم در نقش هنرپیشه، هم آهنگساز و هم خواننده ایفای نقش می‌نمود.

عماد رام در یادگیری از استادانی چون حسن رادمرد، خادم میثاق و نورعلی برومند به آموختن سلفژ و دیکته موسیقی پرداخت. ویژگی نوازندگی او در فلوت {این ساز فرنگی} آن بود که می‌توانست ربع پرده‌های موسیقی ایرانی را به خوبی اجرا کند.

مردی از موسیقی ایران که غم‌هایش در آلمان دفن شد

روزنامه اعتماد در سال ۹۶ با زنده یاد نادر گلچین مصاحبه ای انجام داده بود که در بخشی از این گفتگو این هنرمند درباره شخصیت عماد رام صحبت کرده که در ادامه می‌خوانید:

در مقدمه این گفتگو آمده است: شاید بتوان گفت که نادر گلچین به همراه غلامحسین بنان و عبدالوهاب شهیدی در زمره خوانندگانی بودند که نوای آوازشان بیش از بقیه خوانندگان ایرانی با فضای روشنفکری و فرهنگی هنری دوران مدرن همخوانی داشت. او گرچه صدای آنچنان وسیع و پرقدرتی نداشت اما از لطافت زیادی برخوردار بود.

(در پاسخ به این سوال که آثار بسیاری از آهنگسازان ایرانی را اعم از عماد رام، حسن یوسف زمانی، عباس خوشدل، محمد حیدری، علی اکبرپور، هادی آرزم و دیگران اجرا کرده‌اید. به لحاظ سلیقه شخصی به آثار کدام یک از آنها بیشتر علاقه دارید؟):

ببینید! من اگر در این مملکت کاره‌ای بودم و دستم برای خیلی از کارها گشوده بود، حتما دستور می‌دادم که در تمامی سرسرای اماکن هنری، تندیسی از شادروان عماد رام ساخته شود. حالا شاید برخی این تعریف مرا غلوآمیز تلقی کنند ولی من معتقدم که به قدری این فرد در کار خودش متبحر بود و با ذوق و شوق عمل می‌کرد که قابل وصف نبود. او زمانی با یک فلوت کوچک از ساری به تهران می‌آید و در مدت بسیار کوتاهی با نت و اندکی هارمونی آشنا می‌شود که باعث تعجب همگان از جمله استادش شادروان خادم میثاق می‌شود. قوه خلاقه او را در بیشتر ساخته‌هایش از جمله همین ترانه «بوی بهار» می‌توانید ملاحظه کنید و شاید ندانید که عماد رام این قطعه را در فاصله کوتاهی که میان میدان بهارستان تا محل تلویزیون ثابت پاسال می‌پیمود آهنگسازی کرد. اجرای نخست این قطعه تنها به همراه فلوت خود عماد رام و تیمپانی احمد اعرابی ضبط شد و پس از آن به صورت ارکستری تنظیم شد.

مردی از موسیقی ایران که غم‌هایش در آلمان دفن شد

عماد رام مدتی بعد از انقلاب ۱۳۵۷ برای مدت کوتاهی بازداشت شد و پس از آزادی ایران را برای همیشه به مقصد آلمان ترک کرد. عماد در بزرگ‌ترین کنسرت‌ها در نقاط مختلف اروپا و آمریکا با ارکسترهای بزرگ جهانی شرکت داشت و تحسین همگان را برانگیخت. عماد می‌گفت: من عقیده دارم هنرمند باید بازگوکننده رنج‌ها خوشی‌ها و هر آنچه که بر مردم جامعه‌اش می‌گذرد باشد.

علیرضا میبدی برنامه ساز و ترانه سرا درباره عماد رام گفته است: شنیده ام به نقل از یکی از نی نوازان بزرگ جهان که او عماد را بر خودش ترجیح می داد. عماد آدم کوچک جثه ای بود. معذالک یک اراده بسیار نیرومند داشت و بسیار قوی. کما این که زمانی که در ایران موسیقی محدود شد، او لحظه ای تردید نکرد که با جمعی موسیقی را احیا بکنند. خب در این راه موفق شد. مازیار او را خیلی کمک کرد. با من همکاری مشترک داشتیم. همینطور با فریدون فرح اندوز و خانم مرجان و دیگران. به هر حال عماد زندگی آموزنده ای داشت. غم انگیز ترین فصل زندگی او مربوط به دوران غربت او می‌شود و این که برخی حوادث باعث شده که دیواری بین او و دوستانش ایجاد شود و بعد ما خبر بیماری او را شنیدیم و خبر رفتن او را.

وی سرانجام در ۳ خرداد ۱۳۸۲ در آلمان بر اثر بیماری سرطان درگذشت و در گورستان نوردفریدهوف شهر دوسلدورف آلمان به خاک سپرده شد.


fببب...
ما را در سایت fببب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodaazad بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 18:38